خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام
خانه » دسته‌بندی نشده » پرداختن به اساطیر یعنی پراکندن تخم زبان و فرهنگ / گفتگو با گلچهر دامغانی کارگردان نمایش آرش

پرداختن به اساطیر یعنی پراکندن تخم زبان و فرهنگ / گفتگو با گلچهر دامغانی کارگردان نمایش آرش

پرداختن به اساطیر یعنی پراکندن تخم زبان و فرهنگ / گفتگو با گلچهر دامغانی کارگردان نمایش آرش
باشگاه نقالان _ گفتگو: گلچهر دامغانی نویسنده و کارگردن متفکر و صاحب نگرش و جهان بینی در تئاتر، با درکی تازه از حماسۀ آرش، به سراغ بازنمایش این اسطوره بر روی صحنه تئاتر رفته است. کارگردانِ با تجربه ای که نمایش قبلی اش «صبحانه در غروب» بازتاب های موفق زیادی در بین اهالی تئاتر داشت. دامغانی دارای مدرک کارشناسی ارشد زیبایی شناسی از سوربن فرانسه و مدرک ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، ودر کارنامۀ کاری اش سابقۀ فیلمسازی کوتاه در کنار اجرای نمایش وجود دارد. او همچنین جایزۀ بهترین بازیگر زن رادیو را در سالهای فعالیتش در این رسانه به دست آورده است.نمایش آرش به نویسندگی و کارگردانی گلچهر دامغانی شهریور و مهرماه در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. با گلچهر دامغانی دربارۀ اجرای نمایش «آرش» گفت وگویی انجام داده ایم.

شما دوسال قبل نمایش موفق «صبحانه در غروب» را به روی صحنه اجرا بردید و امسال نمایش آرش را با ساختاری جدید برای اجرای عمومی آماده کردید. دلیل این تغییر رویکردتان چیست؟

دوست دارم فضاهای متفاوتی را بسته به شرایط تولید تجربه کنم. در تاریخ تئاتر هم خیلی از کارگردان ها در شرایط مختلف تلاش کرده به عناصر هسته ای رجعت کنند. این عنصر هسته ای در تئاتر یعنی توانایی بدن و بیان بازیگر- البته من همیشه این تکیه را به بازیگران نمایش هایم داشته ام- . شما به هرمیزان که طراحی نور و صحنه و دکور بی نقصی برای یک نمایش در نظر بگیرید، موقعی که بازیگران حضور موثری نداشته باشند، اثر روند موفقی را طی نمی کند و با تزریق هر میزان پول هم نمی شود مشکل را حل کرد .در بعضی نمایشها ما شاهد هستیم که این عنصر هسته ای این روزها قربانی سرگرمی طلبی ای می شود که بعضی تماشاچیان را به سالنهای تئاتر می کشاند و به این ترتیب نابازیگرانِ اما پرآوازه جای این قلبِ تپنده را که بازیگر مسلح به تعالیم این حرفه است،به روی صحنه گرفته اند.

معمولا اغلب کارگردانهایی که نمایش های موفقی را مثل شما که اجرای «صبحانه درغروب» را روی صحنه داشته اید، نمایش بعدی شان هم در همان فضا و سبک و سیاق است؟

برخی از دوستان صاحب نظر اعتقاد دارند که سبک و سیاق نمایش آرش ارزش تداوم در کارهای آتی ام را دارد. در آنچه مربوط به متن می شود، قطعا علاقه دارم روی اساطیر ایران بیش از پیش کار کنم وهمچنان بنویسم.

در نمایش های شما بازیگران رکن اصلی موفقیت اجرا محسوب می شوند؟

هنگامی که نمایش جلوی چشمان تماشاگر شروع می شود، بله، آنجا دیگر بازیگر رکن اصلی ست .من پیش از آنکه به طور جدی در عرصه نویسندگی و کارگردانی گام بگذارم، بازیگر بوده ام و ایمان دارم که بازیگری ابدا یک امر تفننی نیست بلکه یک حرفۀ صد درصدی است و نیاز به حضورِ در لحظه و تمرکز بالا از جنس مراقبه دارد. و ابدا این نظر سخیف را برنمی تابم که برخی بازیگر را با ابزار و آلات داخل صحنۀ اجرا برابر می بینند. بازیگری که من می پسندم چیزی را در حین بازی دریغ نمی کند و با مخاطبش صادق است و این صداقت از آن جنسی نیست که مادرش به او آموخته بلکه آن چیزی ست که برای تئاتر و در تداوم تجربه ی بازیگری فراگرفته و خواهد گرفت.

آیا در دوران کاریتان همیشه علاقه به اجرای نمایش های مبتنی بر اسطوره های ایرانی داشته اید؟

حدود ده سالی هست که درگیر نگارش نمایشنامۀ آرش بوده ام و هرازگاهی آن را رها کرده و به سراغ اجرای نمایش دیگری رفته ام . شروع نگارش متن آرش به سال ۸۸ برمی گردد. در برهه تاریخی زندگی می کنیم که با افت و خیزهای زیادی در جامعه مواجه هستیم و ناخودگاه هر هنرمندی در قالب اثرش دغدغه هایش را مطرح می کند.علاقه ام به حماسه واسطوره برمی گردد به دوران نوجوانی، اما مواجهۀ امروزم با آن صرفا از سر علاقه نیست. ببینید، این را به عنوان کسی می گویم که از بد یا خوش روزگار، بیش از یک دهه از عمرش را در خارج از کشورش زیسته: دراکثر کشورها و حتا در خاور میانه موسسه به نامی هست برای یاد گیری زبان فرانسه وخیلی ها می روند به آنجا برای یادگیری زبان، در حالی که فقط مردم چند کشور محدود به زبان فرانسه گویش می کنند؛ برایم جای پرسش بود که چگونه یاد گیری زبان فرانسه اینقدر اشاعه پیدا کرده است و اینکه این زبان در بسیاری از امورات جهانی، از فضای دیپلماتیک گرفته تا تبادلات هنری نقش مهمی دارد .این یعنی که ایشان روند صدور فرهنگ و زبان شان به سایر نقاط دنیا را بلدند و چگونه است که این کار را جهان غرب خوب بلد است و ما درآن توفیق زیادی نداریم؟ یکی از پاسخ ها این است: غربی ها روی اساطیرشان کار کرده اند و اساطیرشان را دراماتوژی کرده اند و روی صحنه و جلوی چشم مردم آورده اند .در مورد اشاعه و بازنمایی فرهنگشان اصولی و ریشه ای کار کرده اند . کاری که ما انجامش نداده ایم. شاهنامه را که اینقدر به وجودش مباهات می کنیم اصلا نمی خوانیم. مطالعه یک امر فردی است و تئاتر دیدن یک حرکت جمعی است؛ گاهی دیدن یک اثر با جمعیتی که برای دیدن همان اثر آمده اند از خواندن ده کتاب در کنج خلوت تاثیر بیشتری دارد .چرا که تجربه های جمعیِ قدرتمند، از اقدامات فردی قوی تر و به یاد ماندنی ترند.باید به اساطیر و حماسه ها بر روی صحنه ی تئاتر پرداخت، چراکه این نیاز دو سویه است: ایشان ما را به خود می خوانند که از پس غبار زمان و کهنگی گذر ایام، جانی دوباره به ایشان دهیم و ما نیز برای بیان دغدغه های ژرف امروزی مان و برای نجات فرهنگ دیرین مان به بازنمایی ایشان نیاز داریم.

در نمایش آرشی که من دیدم، بازیگران اکت حرکتی در صحنه ندارند و بازیشان معطوف و محدود به حرکات بدن به طور نشسته است. دلیل این رویکرد چیست؟

اجرای نمایش در قیاس با اجرای نمایش در جشنواره تئاتر فجر متفاوت تر شده، ولی در هرحال من همان شکل میزانسن را گسترش داده ام. در نمایش آرش هیچکدام از بازیگران از صحنه خارج نمی شوند و در تمام امور اجرا مثل آواز و نواختن، افکت ها و همسرایی ها شرکت می کنند. اینکه بازیگری با دوپایش روی صحنه نمی ایستد نشان دهنده این امر نیست که در بازی اش محدودیتی دارد. بهر حال فکری پشت این شیوه اجرایی وجود دارد و موقعی که من حالت نیم دایره ای را برای اجرای نمایش در نظر گرفتم ، دلالت داردبر کمان سرنوشت آرش و ایران. در این اجرا موقعی این کمان از بین می رود که به شخصیت افراسیاب می رسیم و… بگذاریم باقی اش بماند. در ضمن در اجرای جدید نمایش آرش بعد از جشنواره، نُه بازیگر تغییر پیدا کردند.

آیا این تغییرات دلیل خاصی داشت؟

شرایط تئاتر است و خیلی از بازیگران درگیر بازی درکارهای دیگری بودند و یا شرایط فردی ای داشتند که وقت ها جور نمی شد. علی رغم احترام زیادی که برای بازیگر قائلم، اما معتقدم که کارگردان واثرش نباید معطل بازیگر بمانند. به ویژه که ما بازیگران قابل تئاتر کم نداریم.

آیا نمایش آرش یک اجرا خوانی محسوب می شود و یا یک نمایش صحنه ای؟

واضح است که آرش یک نمایش صحنه ای است . تعریف نمایش نامه خوانی که مشخص است و در این تعریف چند بازیگر با لباس شخصی شان، بدون هیچ گریمی روی چند صندلی می نشینند و متن را از رو میخوانند. و اما اجرا خوانی از آن واژه هایی ست که من بعد از بازگشتنم به ایران شنیدم و از آنجایی که هیچ پایۀ علمی ندارد، قطعا این واژه را رد می کنم، به ویژه راجع به کار خودم.

در چند رسانه که دربارۀ شروع اجرای نمایش آرش خبرهایی رفته بود، از واژه اجرا خوانی استفاده شده بود؟

این برمی گردد به سال پیش و الان این مورد حل شده. پارسال هم این واژه به اجبار به نمایش الصاق شد. چراکه سال قبل برای آرش مجوز نمایش نامه خوانی داشتیم، چون من در ابتدا تقاضای نمایشنامه خوانی داده بودم .در روند تمرین من به این فرم اجرایی رسیدم و بازیگران هم متن را حفظ کردند. طی یک سوتفاهمی گمان من بر این بود که ما مجوز اجرا هم داریم. یک هفته باقی مانده به چهار اجرای آرش در آذر ماه سال قبل، به تئاتر شهر اطلاع دادم که در خبرهایشان از کلمه نمایش نامه خوانی استفاده نشود و در مقابل به من عنوان شد که مجوز اجرای صحنه ای نداریم و باید برای گرفتن این مجوز بازبینی انجام شود و خب وقتی برای این کار هم وجود نداشت .بنابراین من گفتم هر اسمی می خواهید رویش بگذارید مهم کار است که به روی صحنه برود. البته حالا با اجرای عمومی که از سال پیش تغییراتی هم کرده دیگر از این واژه ها دنبال کارمان نیست .و من هم نگران این واژه ها نیستم چون خود اثر گویای هرآنچه لیاقتش هست، هست.

گفت و گو از احمد محمد اسماعیلی

مطلب پیشنهادی

معصومه لشنی: نقالی هنر آیینی و کهن ایرانی یک جریان فرهنگی است

معصومه لشنی: نقالی هنر آیینی و کهن ایرانی یک جریان فرهنگی است

باشگاه نقالان _گفتگو : معصومه لشنی روز سه‌شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا با این …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.