خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام
خانه » نقالی » تعزیه » محمد حسین ناصربخت: هنوز شبیه‌خوانی چه در شکل و چه در محتوا گفتنی‌های بسیار با ما دارد

محمد حسین ناصربخت: هنوز شبیه‌خوانی چه در شکل و چه در محتوا گفتنی‌های بسیار با ما دارد

محمد حسین ناصربخت: هنوز شبیه‌خوانی چه در شکل و چه در محتوا گفتنی‌های بسیار با ما دارد
وحید رهجوی: خیلی‌ها بر این باورند که عمر تعزیه به سرآمده و زمان و تغییرات دائمی و پرسرعت پدیده‌ها و بازآفرینی مدام باورها و مفاهیم، آن را محتوم و محکوم کرده است به زوال. اما برخی دیگر معتقد‌ند که تعزیه نیز مانند هرگونه نمایشی دیگر، برای پویایی و تحرک، نیاز به نوآوری و تغییراتی دارد. با دکتر محمدحسین ناصربخت، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که کتب متعددی را نیز درخصوص تعزیه به رشته تحریر درآورده پیرامون تعزیه و جایگاه امروزی آن به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.شاید بهتر باشد برای ورود به مبحث تعزیه و نسبتی که با اکنون ما دارد، خاطره‌ای از پیتربروک نقل کنم. زمانی که برای اولین بار به ایران آمد و به دیدن تعزیه در یکی از روستاها ی مشهد نشست. بروک در کتاب «رازی در میان نیست» نقل می‌کند: «وقتی به محل برگزاری تعزیه رسیدم تمام اهالی روستا برای تماشای تعزیه امام حسین (ع)آمده بودند. بازیگران تعزیه در اوج سادگی و با لباس های ابتدایی و ابزاری ساده آماده اجرا بودند و تماشاگران نیز با ظاهر و سن و سال مختلف به تماشا ایستاده و منتظر آغاز تعزیه بودند. وقتی نمایش آغاز شد و اولیا و اشقیا به نوبت وارد صحنه شدند و آواز همسو با طبل طبال خوانده شد، لحظه‌ای نگاه از صحنه برداشته و رو به تماشاگران کردم. با تعجب دیدم که پیرمردان و پیرزنان، کودکان و حتی جوانانی که شلوار جین به پا کرده و به موتور و دوچرخه‌هایشان تکیه داده بودند آزادانه زیر گریه زدند. انرژی صحنه چندان نیرومند بود که ما را هم تا مرز گریه پیش برده بود.» او در ادامه تجربه‌ای دیگر و کاملاً متفاوت را از تماشای تعزیه بیان می‌کند: «وقتی شاه می‌خواست به جهانیان ثابت کند که ایران کشوری آزاد است تصمیم گرفت نمایش تعزیه را در جشن هنر شیراز بگنجاند. به این ترتیب بهترین افراد در اجرای نمایش تعزیه را از سرتاسر ایران جمع کرده بود و خیاطان از بهترین جنس پارچه، لباس‌های چشم‌نواز دوخته بودند و رهبر ارکستری را واداشته بودند تا با تعزیه‌خوان‌ها تمرین موسیقی و آواز کند و بعد از آمادگی، در حضور ملکه و پانصد میهمان شیک پوش بین‌المللی که هیچ اعتنایی به محتوای مقدس و اعتقادی تعزیه نداشتند برصحنه‌ای رسمی تعزیه را اجرا کنند. با وسایل و ابزاری خوش ساخت و طراحی نوری حرفه‌ای. اما هیچ کس به خودش زحمت نداده بود بپرسد این افراد برای چه کسانی قرار است تعزیه اجرا کنند؟ سرانجام تعزیه اجرا شد. نمایشی که در مقایسه با آنچه در روستای مشهد دیدم به غایت کسالت بار و عاری از هر جاذبه‌ای بود. جنبه بورژوازی این نمایش کامل بود اما غم انگیز‌ترین و فرومرده‌ترین جنبه‌اش، تماشاگران بودند. از مقایسه این دو نمایش دریافتم که بنیادی‌ترین جنبه تعزیه، تماشاگران هستند. در واقع تماشاگر مهم‌ترین عاملی است که به تعزیه زندگی و روح می‌بخشد و آن را تأثیرگذار می‌کند.»

*****

آقای دکتر ناصربخت، تماشاگر امروزی که به گفته بروک مهم‌ترین رکن تعزیه است چه نسبتی با نمایش تعزیه دارد. یا بهتر است پرسید تعزیه، تا چه میزان قدرت دارد که بر تماشاگر جامعه اکنون تأثیر بگذارد و او را برای بخشیدن روح به نمایش، به گرد خود بکشاند؟

تماشاگر در تعزیه مانند هر شکلی از نمایش یکی از مهم‌ترین ارکان است، البته با توجه به خاستگاه وکاربرد آیینی تعزیه ما برای مخاطبان این نمایش از اصطلاح «اهل مجلس» استفاده می‌کنیم که در دسته‌بندی تماشاگران او را می‌توان تماشاگر شریک و فعال که درتعامل با سایر ارکان تعزیه قرار دارد، به شمار آورد. او رکنی اساسی در ایجاد فضای آیینی اجراست. از این منظر تعزیه اگر در مکان و زمان مناسب خود اجرا شود، هنوز نیز یکی از تأثیرگذارترین نمایش‌های حال حاضر ما برای مخاطب مؤمن و معتقد است. لازم به ذکر است که حتی در دوران ناصری که دوران اوج این هنر آیینی به شمار می‌آید و ما با تنوع قصص و مضامین شبیه‌خوانی روبه‌رو هستیم، این نمایش درجایگاهی قرار گرفته بود که گروهی امید آن داشتند که ازدلش نمایشی ایرانی برای بازگویی طیف گسترده‌تری از موضوعات مورد نیاز جامعه مخاطب پدید آید و حتی امروز نیز باتوجه به ویژگی‌هایی که در ساختار متون و اجرای شبیه‌خوانی وجود دارد می‌توان از این قالب برای طرح تحلیل‌هایی نو از موضوعات کهن و طرح قصص جدید سود جست، تجربه‌ای که، با وجود تعمیم نیافتن، برخی از اهل نمایش در سال‌های دور و نزدیک داشته‌اند.

آیا فرم اجرایی تعزیه و محتوای اعتقادی و دینی آن، این امکان و اجازه را می‌دهد تا به روز شده و خوانش‌هایی نو در آن شکل بگیرد؟ آیا اساساً مفهومی به نام دراماتورژی در تعزیه جایگاهی دارد؟

من معنی آنچه شما تحت عنوان به روز شدن مطرح می‌سازید ، دقیقاً درک نمی‌کنم اگر منظور شما این است که برای طرح محتوای آیینی مجالس تعزیه ما باید تغییراتی را در شکل ارائه به وجود آوریم و از تکنولوژی جدید و امکاناتی چون نور‌پردازی و جلوه‌های ویژه استفاده کنیم، چنان که برخی ساده لوحان و سطحی اندیشان می‌کنند، خیر! چنین کاری نه صحیح است و نه عقلانی. زیرا تعزیه به خاطر ویژگی‌های سنتی و آیینی و قراردادهای نمایشی خود است که طرف توجه خودی و بیگانه است اما اتفاقاً فرم اجرایی تعزیه، باتوجه به گرایش‌هایی که امروز در عرصه تئاتر و هنر اجرا به منصه ظهور رسیده‌اند، امکان استفاده فراوانی را در روزگار کنونی فراهم می‌کند چنان که برخی از تعزیه سرایان در سال‌های دورتر با سرودن مجالسی چون شهادت امیرکبیر، قائم مقام فراهانی، شهادت منصور حلاج، مالیات گرفتن معین البکا و… که موضوعات معاصر سراینده نیز در میان آنها دیده می‌شود، درعرصه شبیه‌خوانی با اجرایی کاملاً سنتی و برخی مانند بهرام بیضایی، محمد رحمانیان، داوود فتحعلی بیگی، علی اصغر دشتی و… در عرصه تئاتر از آن بهره برده‌اند.

البته این ظرفیت و امکان در شبیه‌خوانی نباید باعث شود که ما از اجرای مجالس اصیل تعزیه چشم پوشی کنیم زیرا اجراهای سنتی همواره منبع اصلی الهام بوده و خواهند بود.

در سال‌های گذشته، نمونه‌هایی بودند که تنها فرم و ظرفیت‌های اجرایی را از تعزیه گرفتند و محتوا و قصه دیگری که ارتباطی با محتوای تعزیه ندارد ، بر آن سوار کردند؛ مانند نمایش «مجلس شبیه‌خوانی شازده کوچولو» اثر اصغر دشتی که اتفاقاً از نمونه‌های موفق نیز بوده. اما آیا در تمام این سال‌ها نمونه‌ای را سراغ دارید که با حفظ محتوای رایج و اعتقادی تعزیه، دست به نوآوری‌هایی در فرم اجرایی آن بزند؟

در مورد شبیه‌خوانی شازده کوچولو با این نظر شما که قصه ارتباطی با محتوای تعزیه ندارد من چندان موافق نیستم. زیرا اولاً مجالس شبیه‌خوانی تنها محدود به همین چهل، پنجاه مجلسی که درمناسبت‌های مذهبی امروز اجرا می‌شود نیستند و ما حداقل پانصد مجلس مستقل را با قصص متفاوت و متنوع شناسایی کرده‌ایم که برخی از آنها نیز خوشبختانه منتشر شده‌اند و ثانیاً اتفاقاً یکی از دلایل موفقیت شبیه خوانی شازده کوچولو نزدیکی و شباهت محتوا و شخصیت‌پردازی داستان مورد اقتباس به مضامین مطروحه و شکل شخصیت‌پردازی رایج درمجالس شبیه‌خوانی بود. اما ازاین نکته که بگذریم درمورد سؤال اصلی شما، بنده اساساً تلاش برای نوآوری درفرم نمایشی چون تعزیه را که تمام امتیاز، زیبایی و مبنای آن بر حفظ قراردادها و اجرایی شیوه‌گرایانه است درک نمی‌کنم. ضمن اینکه اگر قرار است محتوای رایج را بگوییم که با توجه به اصل هماهنگی شکل و محتوا نیازی به تغییرات در فرم نیست و عاقلانه‌تر این است که همین فرم سنتی را حفظ کنیم. تعزیه هنری سنتی است و قاعده آن حفظ سنت‌هاست و چنان‌ که درتاریخچه این نمایش شاهدیم اگر در مقاطعی نیاز به تغییر درآن بوده است این تغییر بسیار تدریجی و با رعایت و پایبندی به اصول و برمبنای خرد جمعی بوده است. تأکید اغراق‌آمیز بر بدعت و نوآوری ویژگی هنر فردگرای مدرن است که شبیه‌خوانی و دست اندرکارانش ادعای آن را ندارند.

مستحضر هستید که پیدایش هرگونه نمایشی و اساساً هر هنری، ریشه در زمینه‌ها و ضرورت‌های اجتماعی و فرهنگی دارد. از نظر شما و درمورد تعزیه این زمینه‌ها و ضرورت‌ها چه مواردی است؟ و آیا تعزیه به شکل کلاسیک خود، نسبتی با نیازهای اجتماعی و فرهنگی جامعه امروز دارد؟

اگر ضرورتی وجود نداشت که هنوز درمناطقی چون خوانسار، اصفهان، روستاهای البرز وکرمان با همیاری مردم برایش تکیه نمی‌ساختند. به دور از هرگونه ارزشگذاری، فراموش نکنیم که سرزمین ما هنوز سرزمینی درحال‌ گذار از جامعه سنتی به مدرن است.

ضمن اینکه هنوز شبیه‌خوانی چه در شکل و چه در محتوا گفتنی‌های بسیار با ما دارد که اتفاقاً حتی به کار اصحاب تئاتر و هنر اجرای امروز نیز می‌آید چنان که پیتر بروک و روبرتو چولی از آن بهره می‌برند و یوجینو باربا را به وجد می‌آورد.

دلیل کم رنگ شدن و کم اثر شدن تعزیه در سال‌های اخیر را چه می‌دانید؟ تغییر طبع و سلیقه تماشاگر؟ نازل شدن کیفیت اجراها؟ یا داشتن نگاهی موزه‌ای و مناسبتی از جانب مسئولان و متولیان امر نمایش به این گونه نمایشی؟

پیش فرض شما غلط است هنوز نیز اجراهای مناسبتی را مردم به پا می‌کنند اما این باعث نمی‌شود که آسیب‌های تعزیه را جدی نگیریم. متأسفانه به‌دلیل سال‌های ممنوعیت شبیه‌خوانی در ابتدای سده حاضر و گسستی که دچار آن شد و همچنین فوت بسیاری از پیشکسوتان، بخشی از تجارب از دست رفته‌اند. از سوی دیگر شکل‌گیری جامعه صنعتی، تغییر بافت معماری شهرها و روستاها، ورود رسانه‌های جدید، تغییر ذائقه و ضرباهنگ زندگی و کم حوصلگی مخاطبین بویژه در شهرهای بزرگ شرایط لازم برای اجرایی صددرصد کامل را در اکثریت مواقع مهیا نمی‌سازند و همچنین میل به نوگرایی در کنار تجربه کم و ناآشنایی با اصول گاه موجب دخل وتصرفات و ابداعاتی می‌شود که درصورت تداوم ویرانی شبیه‌خوانی را در پی خواهند داشت. در مورد نگاه موزه‌ای هم باید بگویم‌ ای کاش مسئولان و متولیان امر نمایش واقعاً همین نگاه را هم داشتند زیرا آنچه معمولاً توسط ارگان‌ها و نهادهای دولتی سفارش می‌شود نه تنها اصیل و موزه‌ای نیست بلکه دست و پا شکسته، شتابزده و تنها برای خالی نبودن عریضه وپرکردن ویترین است. چنان که این مجالس معمولاً در بدترین اوقات و بدترین و نامناسب ترین مکان‌ها اجرا می‌شوند.

شما سال‌ها مدرس دانشگاه بودید و درخصوص نمایش‌های ایرانی خصوصاً تعزیه پژوهش کردید. وضعیت آموزش نمایش‌های ایرانی خصوصاً تعزیه در دانشگاه‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا به گونه‌ای هست که رغبت و اشتیاقی برای دانشجویان ایجاد کند؟ یا صرفاً در چارت آموزشی رشته نمایش، حالت رفع تکلیف دارد؟

نمی‌توانم بگویم برای دانشکده‌های تئاتری و آنانی که درس می‌دهند رفع تکلیف است اما واحدهای مربوط به اشکال نمایش ایرانی محدود و ناکافی است ودراین زمینه استادان مجرب نیز کمتر در دسترس هستند ضمن اینکه گرایش اصلی در برنامه‌ریزی آموزش دانشگاهی تئاتر بیشتر به سوی تئاتر اروپایی است لیکن هرجا مدرس دانا و علاقه‌مندی حضور داشته است دانشجویان نیز به این نمایش‌ها تمایل نشان داده‌اند وخیل آثار اجرا شده توسط دانشجویان وفارغ‌التحصیلان تئاتر در تالارهای نمایش و جشنواره‌های سنتی خود گواه این امر است.

البته تا رشته مستقل نمایش‌های سنتی ایجاد نشود ما در زمینه آموزش این نمایش‌ها راه به جایی نخواهیم برد و این وظیفه وزارت علوم و فناوری و دانشکده‌های تئاتری و وزارت آموزش وپرورش است.

دکتر حسین اسماعیلی، تعزیه‌شناس مقیم فرانسه، در «درآمدی به نمونه شناسی تعزیه» بیان می‌کند: «همواره تعزیه از فقر پژوهش علمی و آکادمیک رنج برده است و اغلب پژوهش‌های این حوزه، بر تعریف بنا شده و نه برتحلیل و روش‌های پژوهشی نوینی در تعزیه صورت نگرفته است.» با توجه به پیشینه علمی و جایگاه آکادمیک حضرتعالی، وضعیت پژوهش و تحقیق و نگارش مقاله‌های علمی تخصصی را چگونه می‌بینید؟

البته در سال‌های اخیر تلاش‌هایی در این زمینه صورت پذیرفته است، بسیاری از پایان نامه‌های دانشگاهی با رویکردهایی نو به موضوعات مربوط به این حوزه اختصاص یافته‌اند و نسل جوان پژوهشگران این عرصه قدم به میدان نهاده‌اند اما بی‌تردید هنوز تلاش‌های ما باتوجه به وسعت ندانسته‌هایمان، کافی نیست؛ ولی گام اساسی در این زمینه تأسیس پژوهشکده نمایش‌های سنتی و پژوهشگاه شبیه‌خوانی است، که وزارت علوم و فناوری و دانشگاه‌ها می‌توانند اقدام کنند و البته بنیاد تعزیه، که مصوبه یونسکو در هنگام ثبت این هنر به‌عنوان میراث ناملموس ایرانیان است، و در این زمینه باید میراث فرهنگی پیشقدم شود.

آیا با توجه به علاقه‌ای که غربی‌ها به این گونه نمایشی دارند، مقاله‌هایی پیرامون تعزیه در ژورنال‌های بین‌المللی به چاپ رسیده است؟ جامعه دانشگاهی چه تلاشی برای بازشناخت و معرفی این میراث فرهنگی و هنری به کشورهای دیگر کرده است؟

بله توسط پژوهشگران ایرانی وخارجی دراین زمینه اقداماتی شده است اما کافی نیست چنان که هنوز تعزیه ما را به اندازه اپرای پکنی یا نمایش‌های سنتی هند و ژاپن نمی‌شناسند و در این زمینه نیز نیاز است که ارگان‌ها و نهادهای دست‌اندرکار برای حمایت از ترجمه پژوهش‌های انجام شده در داخل و انتشار مناسب آنها در خارج از کشور برنامه‌هایی تدارک ببینند زیرا در این مورد تکیه بر سرمایه شخصی و بخش خصوصی راه به جایی نخواهد برد.

و در پایان، لطفاً آثاری که در حوزه تعزیه تألیف کرده اید ، نام برده و آنها را به طور مختصر معرفی کنید.

«نقش پوشی در شبیه‌خوانی» (پیرامون اصول و قواعد بازیگری و روش‌های سنتی تربیت شبیه‌خوانان)، «صحنه، صحنه‌پردازی و لباس در نمایش‌های سنتی»، «دفاتر تعزیه ۸ و ۹» (گردآوری و معرفی نسخ تعزیه منسوب به میرانجم «زمینه اراک») و «دفتر تعزیه ۳» (باهمکاری داوود فتحعلی بیگی) که توسط انتشارات نمایش به چاپ رسیده‌اند و همچنین کتاب «ادبیات ایران و آیین شبیه‌خوانی» که بتازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب در سه فصل با عناوین تعزیه و اساطیر، تأثیر ساختار و الگوهای موجود در قصص ایرانی بر تعزیه و حضور شعر کلاسیک در مجالس تعزیه تألیف شده است.

منبع: روزنامه ایران

مطلب پیشنهادی

معصومه لشنی: نقالی هنر آیینی و کهن ایرانی یک جریان فرهنگی است

معصومه لشنی: نقالی هنر آیینی و کهن ایرانی یک جریان فرهنگی است

باشگاه نقالان _گفتگو : معصومه لشنی روز سه‌شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا با این …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.